- اشاره:
این گفتار، گوهرهای گرانارجِ پراکندهای بوده که به همّت بعضی از شاگردان فقیه فرزانه، و پارسای صاحبدل حضرت آیتالله العظمی بهجت گردآوری شده و در چند جلد کتاب با عناوین «در محضر بهجت»، «فیضی از ورای سکوت» و… به چاپ رسیده است. این قلم به سائقة دوستی و عشق به اولیای حق، بیاناتی را که عمدتاً پیرامون اهمیت «دعا برای تعجیل در فرج» آن موعود مهربان بوده، به گونهای متصل و مرتبط کنار هم قرار داده تا شکل گفتاری منسجم یافته است.
محور این گفتار را بیشتر، دعای خالصانه و تائبانه برای فرج و همچنین ناظر و حاضر دیدن آن حجّت حیّ موجود موعود به خود اختصاص داده است.
بهترین کار برای به هلاکت نیفتادن در آخرالزّمان، دعای فرج امام زمان(ع) است؛ البته دعایی که در همة اعمال ما اثر بگذارد. قطعاً اگر کسانی در دعا جدّی و راستگو باشند، مبصراتی (= دیدنیهایی) خواهند داشت. باید دعا را با شرایط آن خواند و «توبه از گناهان» از جملة شرایط دعا است.
مخصوصاً دعای شریف «عظم البلا و برح الخفا» را بخوانیم و از خدا بخواهیم که صاحب کار را برساند. با او باشیم. اگر رساند که رساند و اگر نرساند [حداقل] از کنار او دور نشویم. از رضای او دور نرویم. [امام زمان(ع)] حرفهایی [را] که ما با یکدیگر میزنیم، میداند. در هر حال برای تعجیل در امر فرج و رفع نگرانیها و گرفتاریها و نجات و اصلاح حال مؤمنین [این دعا] را بخوانیم: «اللّهمّ اکشف هذه الغمّـ[ عن هذه الامّـ[ بظهوره» خداوندا با ظهور حضرت حجّت(ع) این ناراحتی و نگرانی را از این امّت برطرف نما! تنها انتظار فرج کافی نیست «تهیّأ» (= آمادگی)، اطاعت و بندگی نیز لازم است؛ مخصوصاً با توجّه به قضایایی که پیش از ظهور امام زمان(ع) واقع میشود به حدّی که «ملئت ظلماً و جوراً». خدا میداند که به واسطة ضعف ایمان بر سر افراد چه میآید. خدا کند که ظهور آن حضرت با عافیت مطلق برای اهل ایمان باشد و زود تحقّق پیدا کند.
ابتلائات شیعه امروز بسیار زیاد است. از ظلم و ستم و بلا و فشاری که بر سر اسلام و مسلمانان ـ به خصوص اهل ایمان ـ میآید، کارد به استخوان رسیده است. بیماریهای مختلف و حوادث زیاد شده است. باید در مشاهد مشرّفه و مواقف مهمّه برای رفع ابتلائات شیعه دعا کرد و تضرّع نمود. ما باید از همه بخواهیم که متوسل شوند و دعا کنند و تضرّع نمایند تا بلکه فرجی حاصل شود. دعای فرج اگر موجب فرج عمومی نشود برای دعا کننده موجب فرج خواهد بود. ـ إنشاءالله ـ چنانچه در بعضی از روایات آمده: «دعا کنید که در آن فرج شماست». برخی از مردم به مرحوم آقای شیخ حسنعلی تهرانی متوسل میشدند و نتیجه میگرفتند ولی متوجّه امام عصر(ع) نیستند. ما باید به بیش از اینها به امام عصر(ع)متوسل باشیم تا نتیجه بگیریم. اگر اهل ایمان، پناهگاه حقیقی خود ـ حضرت صاحب(ع) ـ را بشناسد و به آن پناه برند امکان ندارد که از آن ناحیه مورد عنایت واقع نشوند.
از مهمترین دعاها، دعای فرج امام زمان(ع) است. همة مشکلات مردم و حکومتها از غیبت آن حضرت است. برای رفع مشکلات اجتماعی و حوائج مردم باید همانطوری دعا کرد که انسان برای رفع مشکل خودش دعا میکند. دعا اگر دعا باشد تأثیر خواهد کرد».
دعای تعجیل فرج، دوای دردهای ماست. در روایت است که در آخرالزمان همه هلاک میشوند، مگر کسانی که برای فرج دعا کنند. «إلّا من دعا بالفرج». ائمه(ع) ما با این بیان، خیلی به اهل ایمان و شیعیان عنایت کردهاند تا خود را بشناسند. یعنی اگر برای فرج دعا میکنید علامت آن است که هنوز ایمانتان پابرجاست. [معصومین(ع)] فرمودهاند: در آخرالزمان این دعای فرج را که دعای «تثبیت در دین» است بخوانیم: «یا الله، یا رحمان، یا رحیم یا مقلّب القلوب، ثبّت قلبی علی دینک» در زمان غیبت به خواندن دعای «اللّهمّ عرّفنی نفسک…» سفارش شده است. به حجّ که میروید اهمّ حاجات را از خدا بخواهید و آن فرج حضرت ولیّعصر(ع) است که فرج بشریّت است. بعد از آن نابودی حکومتهای فاسد و جائر را بخواهید. خدا کند راهی برای «شرح صدر» پیدا کنیم که به واسطة رئیس و [سَروَرمان] تحیّر قلبیمان برطرف شود. «فرج» ولو یک ساعت باشد، بعد از آن روشنایی است ائمه(ع) ما این مطلب را با ما اتمام حجّت کردهاند و فرمودهاند: «برای فرج بسیار دعا کنید»، البته نه با لقلقة زبان. خود امام در مسجد سهله، جمکران، در خواب و بیداری در گوش افرادی از دوستانش بدون اینکه او را ببیند، فرموده است: «فرج من نزدیک است، دعا کنید» یا به نقلی فرموده: «فرجم نزدیک شده دعا کنید «بداء» حاصل نشود». چه مصائبی بر امام زمان(ع) که مالک همة کرة زمین است وارد میشود. آن حضرت در چه حالی هستند و ما در چه حالی! او در زندان است و خوشی و راحتی ندارد و ما چقدر از مطلب غافلیم و توجه نداریم. کسانی که در خواب و بیداری تشرّف حاصل نمودهاند از آن حضرت شنیدهاند که فرموده است: «برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید». خدا میداند تعداد این دعاها باید چقدر باشند تا مصلحت ظهور فراهم آید. باید دعا را با شرایط آن انجام داد و توبه از گناهان از جمله شرایط دعا است. چنانکه فرمودهاند: «دعاء التائب مستجاب» نه اینکه برای تعجیل فرج دعا کنیم [در حالی که] کارهایمان برای تبعید (= به تأخیر انداختن و دور کردن) آن حضرت باشد.
خدا چه صبری داده به حضرت غایب(ع) که هزار سال میبیند بر سر مسلمانها چه بلاهایی میآید و خود آنها چه بلاهایی بر سر هم میآورند و همه را تحمّل میکند. امیدواریم خداوند برای یک مشت شیعة مظلوم، صاحبشان را برساند زیرا در عالم چنین سابقه نداشته و ندارد که رئیس و رهبری از مریدان و لشکرش این قدر غیبت طولانی داشته باشد. چه باید گفت؟ معلوم نیست تا کی! در تمام امّتهای گذشته مقدّر شده است ولی در هیچ امّتی چنین غیبتی با وقتِ نامعلوم و غیر مقدّر اتفاق نیفتاده است.
اگر بدانیم دعای ما اثر دارد و باز دعا نکنیم، مقصرّیم. حضرت غایب(ع) عجب صبری دارند! با اینکه از تمام آنچه که ما میدانیم یا نمیدانیم اطّلاع دارد و از همة امور و مشکلات و گرفتاریهای ما باخبر است.
خود حضرت مهدی(ع) هم منتظر روز موعود است و خودش میداند که چه وقت ظهور میکند. اینکه گفته میشود آن حضرت وقت ظهورش را نمیداند، درست نیست. دعای تعجیل فرج دوای همة دردهای ماست. میپرسند: «چرا این همه دعا میکنیم مستجاب نمیشود؟» [پاسخ این است:] شرط استجابت دعا، توبه است. لذا ملائکه میگویند: چرا دعا را با شرطش ـ که توبه باشد ـ به جا نمیآورید تا مستجاب شود؟ ما باید امام زمان(ع) را حاضر فرض کنیم. هرجا میرود، برویم و میتوانیم! ولی گویا نمیخواهیم در راه رضای آن حضرت باشیم، نه اینکه رضای آن حضرت را نمیدانیم یا نمیتوانیم تحصیل کنیم. مهمتر از دعا برای تعجیل فرج، دعا برای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار آن حضرت تا ظهور او میباشد. اگر ظهور آن حضرت نزدیک باشد، باید هر کس خود را برای آن روز مهیّا سازد از جمله آنکه از گناهان توبه کند. همین توبه باعث میشود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده، از سر شیعه رفع و دفع گردد.
آقایی که زیاد به مسجد جمکران میرود، میگفت: «امام زمان(ع) را در مسجد جمکران دیدم به من فرمود: «به دلسوختگان ما بگو برای ما دعا کنند». او هزار سال است که زندانی است. لذا هر کسی که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران میرود باید که اعظم حاجت (= بزرگترین خواسته) نزد آن «واسطة فیض» ـ یعنی فرج خود آن حضرت ـ را از خدا بخواهد. حضرت غایب(ع) دارای بالاترین علوم است و «اسم اعظم» پیش از همه در نزد خود آن حضرت است، با اینهمه به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرّف شده، فرموده است: «برای من دعا کنید». در حالی که [امام زمان(ع)] مُرده را زنده میکند، خود در زندان وسیع [دنیا] به سر میبَرد. امّا در مورد خود حق ندارد، هرچند برای دیگران ـ مخصوصاً در امور فردی ـ عنایت خاصّی دارد امّا در امور اجتماعی که مربوط به خود آن حضرت است، خیر! خدا کند ارتباط شیعه و اهل ایمان، با امام زمان(ع) قوّت بگیرد تا در مقام صبر، صبر و تحمّل کنند. [یقیناً] دعا در امر تعجیل فرج آن حضرت مؤثر است، امّا نه لقلقة زبان و «عجّل فرجه» خشک و خالی. دعای فرج مثل نماز نافله، عمل مستحبّی است. یعنی راستی وجدّی از غیبت امام متأثر باشیم و از خدا بخواهیم که فاصلة هزار و چندصد ساله را که میان مردم و «واسطة فیض» افتاده است، برطرف شود و به پایان برسد. دعای باحالِ حُزن و اندوه و با تأثر قلبی از مردم واقع نمیشود. اگر میشد، قطعاً وضع اینطور نبود. راه خلاص از گرفتاریها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّعصر(ع) آن هم با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه تا رابطة ما با ولیّامر و امام زمان(ع) قوی نشود، کار ما درست نخواهد شد و قوّت رابطة ما با ولیّامر(ع) هم در اصلاح نفس است.
- امام زمان(ع) ناظر اعمال ما
چیزی که باعث شرمندگی و خجالتزدگی ما میشود این است که امام زمان(ع) همه چیز را میداند و همه چیز را میشنود. معصومین(ع) «عین الله الناظرة و اذن الله السامعه الواعیه» [= یعنی چشم بینا و گوش شنوای خداوند] هستند. اگر حرفی زده میشود حتی قبل از آنکه دیگران و کسانی که در مجلس هستند، بشنوند، آنها میشنوند. چرا کاری نمیکنید که همیشه خودتان را پیش آن حضرت ببیند؟ [اگر] ما او را نمیبینیم، او که ما را میبیند. پس چرا اینقدر دوریم؟ آیا نباید توجه داشته باشیم که ما رئیسی داریم که بر احوال ما ناظر است؟ وای بر احوال ما اگر در کارهایمان او را ناظر نبینیم و یا او را در همهجا ناظر ندانیم! با وجود اعتقاد به داشتن رئیسی که «عین الله الناظر\» است آیا میتوانیم از نظر الهی فرار کنیم یا خود را پنهان کنیم؟ چه پاسخی خواهیم داد؟
چقدر سخت است اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که میخواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم ابتدا «رضایت» و «عدم رضایت» او را در نظر نگیریم و رضایت و خشنودی او را جلب ننماییم! ما باید رضا و میل امام زمان(ع) را در کارها به دست آوریم. در امور اجتماعی نباید به دیگران نگاه کنیم و از این و آن پیروی کنیم. زیرا این افراد معصوم نیستند، هرچند بزرگ و بزرگوار باشند. اگر در راه امام عصر(ع) باشیم چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند نباید ناراحت شویم بلکه همچنان باید در آن راهِ حق و حقیقت ثابتقدم و استوار باشیم.
انصاف این است که در زمان نزدیک به ظهور که ظلم فراگیر میشود به افرادی که در دین و ایمان باقی میمانند، عنایات و الطاف خاصّی میشود تا از دین خارج نشوند. زیرا حضرت ولیّعصر(ع) تکیهگاه مردم است و کسانی که تکیهگاهشان امام باشد، کوهِ ایمانند. ما اهل علم در هر حال باید به وظیفة خود عمل کنیم. نوکرهای امام زمان(ع) عموماً باید عمل به وظیفه کنند، توسلات را هم داشته باشند.
- راههای ارتباط با امام عصر(ع)
راه ایجاد و ارتباط با اهل بیت(ع) و مخصوصاً حضرت ولیّعصر(ع) عبارت است از «معرفت خداوند متعال» و بعد «اطاعت محض از پروردگار». این دو، موجب حبّ به خداوند و محبّت نسبت به همة کسانی که خداوند آنها را دوست میدارد؛ مثل انبیا و اوصیا ـ مخصوصاً علاقه و ارتباط با محمّد و آل محمّد(ع) ـ میشود که نزدیکترین آنها به ما حضرت صاحبالامر(ع) است.
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیّعصر(ع) تشرّف حاصل کند. بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز و سپس توسل به ائمه(ع) بهتر از تشرّف باشد، زیرا هرجا که باشیم آن حضرت میبیند و میشنوند. ضمناً عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است و زیارت هر کدام از ائمه اطهار(ع) مانند زیارت خود حضرت حجّت(ع) است.
در زمان غیبت عنایات و الطاف امام زمان(ع) نسبت به محبّان و شیعیانش زیاد دیده شده. باب بقا و حضور کلّاً مسدود نیست، بلکه اصل «رؤیت جسمانی» را هم نمیشود انکار کرد. ما در دریای زندگی در حال غرق شدن هستیم. دستگیری «ولیّ خدا» لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولیّعصر(ع) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد.
کجا رفتند کسانی که با صاحبالزّمان(ع) ارتباط داشتند؟ ما خود را بیچاره کردهایم که قطع ارتباط نمودهایم و گویا هیچ چیز نداریم. اگر بفرمایید: به آن حضرت دسترسی نداریم؟ جواب شما این است که چرا به انجام واجبات و ارتکاب محرّمات ملتزم نیستید. او به همین امر از ما راضی است. ترک واجبات و ارتکاب محرّمات، حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است.
تنها پیدا کردن و دیدن آن حضرت(ع) مهم نیست. زیرا دیدن آن حضرت در عرفات یا در جای دیگر که همیشه میسور نمیشود و ممکن نیست. [امّا] اگر مشرّف شدید به آن حضرت نگویید که از خدا برای من زن، خانه، دفع فلان بیماری یا امراض بهخصوص و… بخواه. زیرا اینها چندان اهمیت ندارد. همچنین آقای دیگری گفت: در اعتکاف مسجد کوفه آن حضرت را در خواب دیدم که به من فرمود: اینهایی که به اینجا آمدند از مؤمنین خوب هستند ولی هر کس حاجتی دارد و برای برآورده شدن حاجت خود آمده است مانند خانه، فرزند. و هیچکدام برای من نیامدهاند. مطلب همینطور است. هر کدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم و به فکر آن حضرت نیستیم.
هر کسی باید به فکر خود باشد و راهی برای ارتباط با حضرت حجّت(ع) و فرج شخصی خویش پیدا کند؛ خواه ظهور و فرج آن حضرت دور باشد یا نزدیک. عدهای بودهاند که گویا حضرت غایب در پیش آنها حاضر و ناظر بوده است. آن حضرت آنقدر به ما نزدیک و از حال ما باخبر است امّا ما از او غافل و بیخبریم و میپنداریم که دوریم! حیف که ما قدردانِ نعمتِ ولایت نیستیم.
حاج محمّدعلی فشندی(ره) هنگام تشرف به محضر حضرت صاحب(ع) عرض میکند: مردم دعای توسل میخوانند و در انتظار شما هستند و شما را میخواهند و دوستان شما ناراحتند. حضرت میفرماید: دوستان ما ناراحت نیستند! کسانی که منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. آری! تشنگان را جرعة وصال و شیفتگان جمال را آب حیات و معرفت میدهند. آیا ما تشنة معرفت و طالب دیدار هستیم و آن حضرت آب نمیدهد با آنکه کارش دادرسی به همه است و به مضطرّان عالم رسیدگی میکند؟!
آن حضرت از چشم ظالمان محجوب (= پنهان) است. «المحجوب عن اعین الظالمین» امّا کسانی که نه ظالمند و نه رفیق ظالمند و نه با ظالمان معاشرند و نه در خانه و محلّة ظالمان هستند، آن حضرت از دیدة آنها محجوب نیستند. ثانیاً دیدن با چشم موضوعیت ندارد بلکه طریق و وسیلهای است برای حصول یقین. اگر آدم از پشت پرده، صدایی را شنید و بودن گویندهای را یقین کرد و او برای ما خبرهایی داد که مطابق با واقع شد، [ما] به وجود گوینده، یقین پیدا میکنیم هرچند چشمانمان او را نبیند. ثالثاً همین دیدن را خیلی از بزرگان علمای ما هم ادّعا کردهاند، که اگر بگوییم آنها دروغگو بودهاند، دیگر معلوم است که ما در چه حالی هستیم.
- چرا حضرت بیمناک و خائف هستند؟
در زیارت حضرت غایب(ع) وارد شده است: «السلام علیک ایّها المهذّب الخائف» [= سلام بر تو ای آراستة بیمناک]. با اینکه انسان خائن، خائف است «الخائن خائف» و شخص مهذّب و بیگناه و پاک، از کسی بیم ندارد؛ امّا آن حضرت با آن حریم پاک، از اظهار (و نشان دادن خود) خائف است. او به خاطر گناهان و به خاطر اعمال [بد] ما است که [بیش از] هزار سال در بیابانها در به در و خائف است. سبب غیبت امام زمان(ع) خود ما هستیم. زیرا دستمان به او نمیرسد وگرنه، اگر در میان ما بیاید و ظاهر و حاضر شود چه کسی او را میکُشد؟ آیا جنّیان او را میکُشند یا ما انسانها؟ ما پیشتر و در طول تاریخ ائمه(ع) امتحان خود را پس دادهایم!
شاید از بعضی از روایات استفاده شود که عمر حضرت حجّت(ع) در پس از ظهور زیاد نباشد. لذا بعضی از منتظران حضرتش از این جهت ناراحتند، امّا فکر نمیکنند که یک روز [حکومت و زندگی با آن حضرت] به سالها میارزد.
دعا میکنیم که خداوند کام ما شیعیان را با فرج امام زمان(ع) شیرین گرداند!
ماهنامه موعود شماره ۹۴
عبدالحسن ترکی
نهم ربیع الاول ۲۶۰ هجری قمری به عنوان روز نخست امامت ولی عصر (عج) از جهات متعددی دارای اهمیت است، این روز ضمن اینکه در زمان خود به عنوان مهمترین رویداد جامعه اسلامی تلقی می شد در تمامی سالروزهای یازده قرن گذشته نیز از همان اعتبار و اهمیت برخوردار بوده است چراکه وقوع آن در زمان خود حاوی پیام های متعددی برای حکومت و جامعه مسلمین بود.
بررسی تاریخ نشان می دهد اگر موضوع آغاز امامت ولی عصر (عج) به مانند سایر امامان مطرح می شد به یقین یا جامعه از پذیرش یا باور آن سرباز می زد و یا حکومت های زورمدار حاکم بر امت اسلام از وقوع آن جلوگیری می کرد.
از این جهت بستر چگونگی آغاز امامت ولی عصر (عج) سالها پیش از تولد و حتی با چگونگی معرفی امامان دهم و یازدهم آماده سازی شد تا در نهایت حیله های دشمنان در مقابله با اصل امامت کارساز نشود و عقاید سست بسیاری از مسلمانان آن زمانه نیز از باور امامت آخرین منجی عاجز نشوند.
سیر مظلومیت امامت از حضرت علی (ع) آغاز شده بود که در مسیر خود صلح مظلومانه و تحمیلی امام حسن مجتبی(ع) و قیام خونین اباعبدالله الحسین(ع) را نیز تجربه کرده و در پس دو قرن نتیجه ای را رقم زده بود که ناگزیر موضوع امامت حضرت حجت (عج) را متمایز می کرد و تدبیری دیگر را می طلبید و از این جهت اراده خداوند برای امامت حضرت مهدی (عج) در غیبت، انتظار و ظهور قرار گرفت به همین جهت توجه به تاریخ و چگونگی آغاز امامت آن حضرت در حکومت اسلامی هم یک ضرورت و هم یک تکلیف است.
امام دوازدهم شیعیان، حجَة ابن الحسن المهدی عجل الله فرجه الشریف، در شب جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ قمری ولادت یافت، از آن زمان تا سال ۲۶۰ قمری که پدر بزرگوارش امام حسن عسکری(ع) به شهادت رسید، همواره در نهان می زیست و جز معدودی از خواص اصحاب پدرش، کسی و خصوصاً دستگاه جائر خلفای عباسی از زنده بودن و احوال او آگاهی نداشتند.
در روز شهادت امام عسکری(ع) یعنی روز هشتم ماه ربیع الاول، که عده ای از مردم برای مراسم تشییع و خاکسپاری آن حضرت آمده بودند، در انظار ظاهر گردید و عموی خود، جعفر کذاب را که آماده نمازگزاردن بر پیکر امام یازدهم شده بود، به کنار زد و بر پیکر مطهر پدر نماز گزارد.
همین که این خبر در شهر منتشر گردید، ماموران المعتمد، خلیفه عباسی، به خانه امام عسکری(ع) هجوم آوردند تا مهدی(ع) را بیابند و گردن زنند، امام دوازدهم، به امر خداوند حکیم، از انظار غایب شد و دوران غیبت صغری آغاز گردید که تا سال ۳۲۹ قمری ادامه داشت.
با بررسی تاریخ عصر غیبت صغری تردیدی باقی نمی ماند که حرکت امام عصر(عج) در نماز گزاردن بر پیکر پدر بزرگوارش و برخورد با عمویش جعفر پسر امام هادی(ع) و برادر امام حسن عسکری(ع) در این مسیر در راستای اعلان عمومی آغاز امامت ایشان صورت گرفته زیرا در مهمترین رویداد دنیای اسلام در آن روز حضرت مهدی(عج) به عنوان پیش نماز، بر پیکر پدرش نماز خواند تا اصلح بودن خود بر مدعیان را اعلام و مسیر سبز حرکت امامت را از انحراف مصون نگه دارد.
نه فقط امروز بلکه در طول تمام سالیان یازده قرن گذشته از دوران انتظار اهمیت اعلام عمومی و رسمی روز آغاز امامت ولی عصر(عج) از اهمیت بسیار والایی برخوردار بوده است و این اعلام رسمی و عمومی باید با استفاده از تمام قابلیتها باشد.
در عصر حاضر و در دوران انقلاب اسلامی انتظار از حکومت برای اعلان عمومی این رویداد به بهترین وجه و رسمی ترین صورت انتظاری است که از عمق معارف مهدوی برخاسته است.
در این میان استفاده از ابزارهای مختلف از سوی حکومت برای تبیین ضرورت غیبت و ویژگی های امامت ولی عصر(عج) نه تنها یک ضرورت بلکه به عنوان تکلیفی بر منتظران مورد درخواست از نظام اسلامی است.
نکته ای که بسیاری مواقع مورد اشکال برخی واقع می شود این است که چه ضرورتی دارد پس از سالروز شهادت امام حسن عسگری(ع) جشنی بزرگ و شاد برپا شود؟
اگر بپذیریم که برپایی جشن ها و مراسم های شادی برای انتقال پیام امامت و ولایت است و در راستای تحقق توسعه فرهنگ مهدوی صورت می پذیرد بسیاری از این انتقادات پاسخ داده خواهد شد.
در حقیقت برپایی جشن های مهدوی در سالروز آغاز امامت ولی عصر(عج) به منظور بهرهمندی هرچه بهتر از ابزار جشن و در سایه آن هنر و شاخه های مختلف اطلاع رسانی است تا در این مسیر توده ها و آحاد ملت بتوانند در مجالس مهدوی با معارف اهل بیت(ع) به ویژه حضرت مهدی(عج) آشنا شوند و جشن تنها قالب و ابزاریست برای انتقال پیام.
ناگفته پیداست در صورتی که امام عصر(عج) در زمان شهادت پدرش در بین عموم به اعلان عملی ولایت خود نمی پرداخت مسیر امامت دچار انحراف می شد و امروز نیز هویداست که در صورت فقدان برنامه ریزی برای جاری ساختن پیوسته معارف غیبت، انتظار و ظهور دچار غفلت عمومی جامعه خواهیم شد.
همانگونه که اکنون برخی از جشن های غربی در حال ریشه دوانیدن در فرهنگ اسلامی جامعه هستند و در تقابل با آن برخی روزهای بزرگ اسلامی نیز آرام آرام فقط در صفحات تاریخ باید جستجویشان کرد که این خود تذکری جدی بر نظام اسلامی است تا دریابد حرکت خزنده تهاجم فرهنگی این بار نه در لباس ظاهر بلکه در هاله ای از توطئه و تزویر در زیر پوست فرهنگ اسلامی در حال رخنه است که این روزها جشن ولنتاین غربی ها نمونه بارز آن شده است.
در سه دهه گذشته از وقوع انقلاب اسلامی و بویژه در دهه سوم آن شاهد حرکت های بنیادی در عرصه توسعه فرهنگ مهدویت در کشور بوده ایم بگونه ای که امروزه شاهد تاسیس و فعالیت دهها نهاد و موسسه با محوریت فعالیت های مهدوی هستیم.
رویکرد نظام اسلامی به برجسته سازی معارف مهدوی و حمایت از آن به عنوان یک راهبرد در جهانی سازی از سوی دنیای اسلام و نیز ایجاد بسترهای تبیین ابعاد آن در جهانی شدن اسلام ناب محمدی انتظاراتی را نیز ایجاد کرده که از آن جمله اعلام رسمی شدن عید آغاز امامت ولی عصر(عج) است که به نظر می رسد تبدیل شدن آن به عنوان جشنی رسمی در نظام اسلامی ضمن مقابله با برخی جشن های بی پایه که ریشه در فرهنگ غرب دارد بر گسترش و تحکیم فرهنگ اسلامی خواهد افزود.
منبع : آینده روشن
1. ملاک پذیرش اعمال ، تقواست .{ماىده "27 }
2. تقوا و خدا پرستی ، عامل باز دارنده از گناه در حساس ترین حالت هاست . {ماىده "28 }
3. انحراف های بشر، بیشتر از ناحیهی نفس پرستی و نفع پرستی است .
4. هابیل مردی با صفا و فداکار ، و قابیل مردی تاریک دل ، بخیل و حسود بود . در نتیجه ، انحراف ها و تبه کاری ها به صورت تدریجی در انسان نفوذ می کند ، نه به صورت دفعی . برای مثال ، برای الوده شدن جوان به مواد مخدر، مواردی وجود دارد که سر انجام به صورت یک معتاد سخت و بی نوا در می اید
5. اصل ، تقرب به خداوند است ، نه قربانی ؛ قربانی هر چه می خواهد باشد .{ماىده " 27 }
6. در پذیرفتن یا نپذیرفتن عمل نزد خداوند ، انگیزه ، روحیه و خصلت ها مؤثر ند .
7. ثواب ، فقط به اعتبار ظاهر عمل نیست ، بلکه انچه اساس است ، نیت و انگیزه عمل است.
8. خدای سبحان در ان روز ، کلاغی را فرستاد تا به بشر چیز هایی را بیا موزد .پس معلم بشر ، خدای تعالی است و سر نخ همه ی امور در دست اوست .
9. انسان همواره در حال اموختن باشد گر چه از حیوانات . پس اصل اموختن و. یاد گیری است از هر کسی و هر کجا باشد .
10. حسد ،مرز خانواده و عواطف خویشاوندی را در هم می شکند. با توجه به این که حسادت قابیل ، سبب نادیده گرفتن عاطفه برادری اش با هابیل شد .
11. انگیزه بسیاری از خلاف کاری ها مسىله حسد ، چهقدر ناگوار است که حتی به خاطر ان ، برادر دست به خون برادر می الاید .
12. جنگ میان حق و باطل و ستم گری ، در طول تاریخ بوده است .
داستان هابیل و قابیل به روایت قران کریم
بخوان بر ایشان به راستی ، بی فزون و کاستی ، قصه ی دو پسر آدم : قابیل و هابیل . چون هر دو قربان کردند به نام مَلِک جلیل : قابیل به بندی از کشت خویش و هابیل را گوسفندی از رمه خویش ، فربه و گران مایه .پذیرفته شد از یکی از ایشان و آن هابیل بود و پذیرفته نشد از آن دیگری و آن قابیل بود . گفت قابیل : هر اینه بِکُشَمَت ای هابیل ! تا مردان چون ما را بینند نگویند که این یکی ان است که قربانی وی مقبول شده است و ان دیگری ان است که قربان ان مردود شده است ، و وی مخذ ول شده است . هابیل گفت : خدای تعالی قربان کسی را پذیرد که او راه تقوا گیرد .{ماىده:27 }
اگر تو دست دراز کنی به من تا بکشی مرا ، من باری به تو دست دراز نکنم تا بکشم تورا ؛ چه، من میترسم از خدامند تعالی که عالم را آفریدگار ، وی است و عالم و عالمیان را پروردگار ، وی است .{ماىده :28 }
من می خواهم تا تو بهگناه من و گناه مخالفت خود به سوی خدا باز گردی تا از اهل اتش جهنم شوی ، وان اتش جزای ستمکاران است
{ماىده : 29 }
ان گاه ،پس از این گفت و گو هوای نفس قابیل اورا به کشتن برادرش ترغیب کرد و وی او را به قتل رساند و بدین سبب از زیان کاران گردید{ماىده :30 } ان گاه خداوند کلاغی را بر انگیخت که زمین رابه چنگال گود میکرد ، تا به او نشان دهد که چگونه مرده برادرش را زیر خاک پنهان کند قابیل گفت " وای بر من ! ایا من عاجز تر از انم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادرم را زیر خاک پنهان کنم ؟!" پس او از این کار سخت پشیمان گردید {ماىده :31 }